بسیاری از الگوهای پیچیده در جایی دور از آگاهی رخ میدهند. قضاوت، تصمیم گیری، شهود، انگیزه و جذابیتهای بین فردی گاهی به صورتی رخ میدهند که ما اطلاعی از آنها نداریم. رویاها و لغزشهای کلامی بخشهایی از ناهشیار هستند که خود را بهگونهای دیگر نشان میدهند .
ناهشیار مفهومی است که در تاریخ گذشته و از قبل از فروید هم وجود داشته است. ناخودآگاه در گفتگوهای سقراط و افلاطون ظاهر میشود، زمانی که سقراط به صورت موفقیتآمیز توانست نظریه فیثاغورث را برای یکی از خدمتکاران بی سوادش توضیح دهد نتیجه گرفت که در ما چیزی ناآگاه و فطری وجود دارد که میتواند منشا تجربیات ذاتی و ماقبل جسمانی باشد. فردریش نیچه در کتاب انسانی بیش از حد انسانی با اشاره به نویسندگان دوران رمانتیک بیان میکند که چطور ذهن میتواند همان زمانی که بیدار، هشیار، محتاط و محافظهکار است تا این حد در رویاپردازی به بیراهه رود و خیالپردازی کند. رویا میتواند ما را به مراحل اولیه فرهنگ انسانی برگرداند. در فرهنگ بشری میبینیم که قوهی عقلانی ما چقدر دیر شکل گرفته است و شاعران، نویسندگان و هنرمندان از عاطفه و احساسی بهره میگیرند که در آگاهی و واقعیتِ آشکار جایی ندارد. بیست سال بعد فروید در کتاب مطالعاتی در باب هیستری برای اولین بار از مفهوم ناهشیار در متون روانشناسی استفاده کرده است. فروید با استفاده از نظریه تکامل و داروینیسم مطرح میکند که ناهشیار از ازل در فرهنگ ما با سرکوب تکانههای جنسی وجود داشته است. ذهن ناهشیار فروید شامل دوگانه ذهن- بدن است. ناهشیار منبعی از غرایز و امیالی است که در هشیار پذیرفتنی نبوده و توسط مکانیزم سرکوبی به ناهشیاری منتقل گردیدهاند. نظریهپردازان پسافرویدی همانند کارل یونگ و ملانی کلاین بیان میکنند که علاوه بر سکشوالیته، موضاعات وجودی مثل درک خود، هیجانات پیش کلامی، دلبستگی و روابط ابژه اولیه در ناهشیار ریشه دارند. فروید سه ویژگی برای ناهشیار درنظر میگیرد: 1.ایدههای متناقض در کنار هم زیست میکنند.2.محتواهای ناهشیار به مانند هشیاری قطعیت و یقین ندارند.3 .محتویات ناهشیار بدون هیچ گونه ترتیب تاریخی و الویتی هستند. فروید با این مضامین تلاش میکند که ناهشیار را سیستمی نظام مند و پیچیده نشان دهد نه غیرمنطقی و آشفته.
محتوای ناهشیار چیست؟
طبق نظر فروید سه ناهشیار وجود دارد: ناهشیار توصیفی، ناهشیار داینامیک و ناهشیار ساختاری. با توجه به این سه نوع تفسیر، ناهشیار هر آن چیزی است که در آگاهی نیست که شامل امیال، تجربههای کودکی، هیجانات و افکار پذیرفته نشده میشود. در ناهشیار افکار و ایدههایی وجود دارد که با ذهن در ارتباطاند و از طرفی هیجانات و امیالی وجود دارد که با بدن ارتباط دارند که دو بخش بدن و ذهن کاملا از هم جدا هستند. در ناهشیار حالتهای اصیل ذهنی و بدنی دیده میشود. به عبارتی ناهشیار انعکاسی از دیگری در من و من در دیگری است. بدن به عنوان عنصر اساسی برای ارتباط با جهان شناخته میشود. محتواهای روانشناختی همانند افکار، بخشهای دیده شدنی بدن هستند برخلاف آن، معنا و امیال دیده نشدنیاند. دیده شدنی به این معنا که کیفیتی است که ساختاری سطحی بر روی سطحی عمیقتر دارد و یا همانند ذره ای بر روی موج دریاست.
ناهشیار چطور کار میکند؟
فروید ساماندهی و کارکرد ناهشیار را براساس پویایی و نظام مندی توضیح میدهد. طبق نظریه توپوگرافی، ذهن سه بخش هوشیار، نیمه هوشیار و ناهوشیار دارد. او ناهشیار را به عنوان بخشی از نظریه توپوگرافی که با غلبه بر مقاومت میتواند وارد هشیاری شود مطرح میکند. بنابراین هدف درمان روانکاوانه، آوردن محتوای سرکوب شده ی ناهشیار به هوشیاری است. محتوای ناهشیار قبل از ورود به هشیاری در مسیری فرعی مورد ارزیابی قرار میگیرد. محتوای ناهشیار برای ورود باید بتواند از سانسور استفاده کند. این محتوا با وصل شدن به محتوایی دیگر و تغییر شکل دادن ممکن است اجازه ورود پیدا کند. البته بعدها فروید تاکید میکند که ناهشیار تنها از محتوای سرکوب شده تشکیل نشده است بلکه به طور کلی میتوان چند مسیر برای محتوای ناهشیار درنظر گرفت که مسیر ژنتیکی و فطری را به مکانیزمهای دفاعی اضافه میکند. همچنین محتوای ناهشیار برای ورود به هوشیاری باید از سد بدن هم عبور کند. در مواقعی در بزنگاه بیمار میشویم، در اینجا محتوایی از ناهشیاری در تلاش برای خروج بوده ولی بدن توان تحمل و مقابله با آن را نداشته و یا میتوان گفت که توانایی لازم برای گذشتن از سد بدن را نداشته است. روز امتحان خواب میمانیم، جلسه ای را فراموش میکنیم، سرکلاسی دیر میرسیم، به مصاحبهی کاری نرسیده و شغلی را از دست میدهیم و… . همهی اینها مثالهایی از ناکامی ناهشیار برای وارد شدن به هوشیاری است.
همانطورکه گفته شد هدف روانکاوی به هشیاری درآوردن محتوای ناهشیار است. جستجو و کشف ناهشیار به وسیله ” گفتگوی درمانی” صورت میگیرد، زمانی که به کلام در میآید. البته فروید برای مشاهدهی ناهشیار از نشانههای بدنی و غیر کلامی همانند حالت چهره، آهنگ کلام، نحوی نشستن و دراز کشیدن بر روی تخت، نگاه و … بهره میبرد. از به کلام درآوردن به عنوان وسیلهای برای ورود به ناهشیار و از نشانههای بدنی به عنوان تسهیلگرهایی برای به کلام درآوردن استفاده میکند. بنابراین ناهشیار بیش از آنکه مکانی ترسناک و خطرناک باشد، مکانی رازآلوده است که میتواند ما را به سمت چرایی و چیستی ببرد.