ترجمه: زهرا باقری
این مقاله، ترجمهای از مقالهی Understanding Dreams است که در 13 اپریل 2023 در سایت https://www.ipa.world/ منتشر شده است. نویسنده این مقاله دکتر ای. کریس هیث روانپزشک و روانکاو است. او رئیس بخش ارتباطات اجتماعی انجمن جهانی روانکاوی و عضو کمیته روانپزشکی و رسانه در گروه پیشبرد روانپزشکی است.
با رویاها به چه جاهایی سرک میکشیم؟ در رویایی اخیر، من در جلسه رواندرمانی به همراه روانکاوی بودم که بیش از ده سال میشد که او را ندیدهبودم. در این رویا به من گفت که با غریزه زیستی خودم در مورد بیش از حد کار کردن و مشغول بودن، درگیر هستم. او گفت که درحال حاضر هیچ امیدی برای کنترل این غریزه ندارم و بهتر است از دارویی کمک بگیرم، جالب اینجاست که یک داروی ضدافسردگی را پیشنهاد کرد. وقتی که بیدار شدم و در طول روز به این رویا فکر میکردم؛ متوجه شدم که برخلاف نظر روانکاوم من اتفاقا به کنترل درآوردن این غریزه امیدوارم. در واقعیت من درگیری بسیاری با کارهای مختلف و در موضوعات متفاوت دارم و زمانی که به این بخش از رویا واقف شدم، بسیار احساس درماندگی کردم و احساس کردم که باید مرزهای کاری و حرفهای ام را دوباره تنظیم کنم.
تعبیر رویا کاری پر از ظرافت و پیچیدگی است. و تنها شامل نشانهشناسی ساده نیست؛ مثل دیدن مار به معنی رابطهجنسی و یا اقیانوس در معنای مادر. همچنین تنها پیشبینیکنندهی رویدادهای آینده هم نیست. و حتی نشانهای برای انجام کاری هم نیست. رویای من به این معنی نیست که باید به درمان برگردم و یا داروی ضدافسردگی را شروع کنم. و حتی به این معنی نیست که باید کارهایی را از برنامه روزانهام حذف کنم. بیشتر شبیه ملاقات با روح درمانگری است که سالها پیش جلسات درمان را پس از مدت زمان طولانی به اتمام رسانده بودیم و این ملاقات یادآور درسهایی است که از آن جلسات آموخته بودم. این رویا همچنین آرامشبخش بود و قوتقلبی به من میداد؛ همانند رویای رایجی که در آن ترس از امتحانی را در دوران دبیرستان تجربه میکنیم که برای آن آماده نیستیم اما میدانیم از آن زمان دههها میگذرد. در حقیقت من میدانم که با برنامهای که بیش از حد شلوغ است چه کنم اما نکتهی مهم تر این است که باید به دنیای درونیام نگاهی بیندازم، به اینکه چرا به خودم اجازه میدهم تا این حد مشغول باشم.
قویترین رویاها بعد از تعبیر و تأمل به افکاری منجر میشوند که ما را شگفتزده میکنند. به این ترتیب رویاها همانند روانکاوی، خلق هنر و لذت، قدردانی از تجربیات شگفتانگیزی هستند که در زندگی با آنها روبهرو میشویم. رویاها ما را از زندگی روزمره و جریان عادی آن خارج میکنند. من نمیدانستم که چقدر از تعهدات متعددم در عذاب بودم. دلیلی که من این فعالیتها را میپذیرفتم تا حدی به تعریف من از خودم و برداشتم از دیگران برمیگردد. اینها انعطافپذیر هستند و با بینش میتوان آنها را تغییر داد. البته که برای بینش پیدا کردن لازم است که نسبت به خود و احساسهای خود آگاه باشیم. و این تعاریف از خود همانند سیستم عامل کامپیوتر است که به طور نامرئی در پس زمینه اجرا میشود و زمانی که ویندوز روشن شود، فرضیهها دیده میشوند. من میتوانم که شروع به گفتن “نه” به تعهدات کنم ولی پیشفرض “بله” گفتن به تعهدات را تغییر نمیدهد. کاری که باید انجام دهم این است که از خودم بپرسم چرا این فعالیتها را میپذیرم و تصمیم بگیرم که آیا این همان چیزی است که میخواهم یا نه.
رویاها پنجرهای به سوی دنیای درونی ما هستند؛ اما با زبانی متفاوت از گفتگوی درونی ما. بنابراین برای فهمیدن یک رویا لازم است که آن را در ذهن نگه داریم و اجازه بدهیم تا ذهن ناهشیار ما راهی برای فهمیدن آن نشان دهد. در ذهن داشته باشید که به یاد آوردن رویا به تنهایی کافی نیست، بلکه باید در طول روز به آن فکر کنیم و درگیر باشیم. رویا، تصاویر آن و داستانها ما را به یاد چه چیزی میاندازند؟ چه چیزی به ذهن خطور میکند؟ آیا احساسات یک رویا از باقیماندههای یک تجربه هستند؟ آیا چیزی است که نباید فراموش شود؟ آیا چیزی است که از دست رفته و لازم است برای آن سوگواری کنیم و آن را بپذیریم؟
زمانی بیماری رویایی را برای من تعریف کرد که در آن بیمار نمیتوانست “در” درست را پیدا کند. کلید با قفل درها جور در نمیآمد تا اینکه بلاخره در درست را پیدا کرد. وقتی که به او کمک کردم تا در مورد رویا فکر کند، تداعی نمایشی به ذهنش آمد که در آن کلیدها نقشی اساسی داشتند. در آن نمایش؛ پشت در، تئاتر دیگری بود که در حال شروع بود و این نمایش در نمایش چیزی بود که به صورت خود جوش به ذهن بیمار میآمد و حول محور ماجراجویانهای بود. ماجراجویی که به شدت با آن همانندسازی میکرد. این ماجراجویی زندگی است که میتوانست داشته باشد و علیرغم ترسهایش، در حال شروع آن بود. پس این رویا به صورت نمادین، کارهایی است که ما اینجا انجام میدهیم، به ویژه بینش جدیدی که اخیرا بهدست آورده است. این خواب یک دروازه است. دروازهای به کار شگفتانگیزی که ما انجام میدهیم و در نهایت دری که باز میشود.
بنابراین پیشنهاد میکنیم وقتی از رویای بعدی خود بیدار میشوید، تصاویری که دیدهاید را در ذهن نگه دارید و اگر دوست داشتید حتی یادداشت کنید. و از خودتان بپرسید چه چیزی به ذهنتان خطور میکند؟ نه تنها در لحظه پس از بیداری بلکه در طی روز هم به آنچه به ذهنتان میآید فکر کنید. شاید شما با دیدگاه جدیدی که از این رویا بهدست میآورید، شگفتزده شوید.