ایلان ماسک: میراث و تداوم
مقدمه مترجم
مقاله پیش رو، از نوشته تأملبرانگیز بیورن آف کلین (Björn af Kleen)، روزنامهنگار برجسته سوئدی که در روزنامه معتبر داگنز نیهتر (Dagens Nyheter) با عنوان ایلان ماسک: میراث و تداوم (Elon Musk: Arvet & aveln) به چاپ رسیده است.
در این مقاله، نویسنده با نگاهی موشکافانه به لایههای پنهان زندگی خصوصی ایلان ماسک میپردازد. کلین با کنکاش در روابط خانوادگی، ریشههای تاریخی و ایدئولوژیک خاندان ماسک، تصویری متفاوت از آنچه معمولاً در رسانهها میبینیم ارائه میدهد و به این پرسش میپردازد که چگونه میراث خانوادگی و تربیت، بر بینش و رفتار امروز ایلان ماسک تأثیرگذار بوده است.
بدینوسیله مراتب سپاس و قدردانی خود را از استاد هادی رحیمی دانش، روانکاو و عضو انجمن بینالمللی روانکاوی (IPA)، ابراز میدارم که این متن ارزشمند را به عنوان منبعی برای درک بهتر شخصیت پیچیده ایلان ماسک تشخیص داده و سخاوتمندانه در اختیار بنده قرار دادند.
امید است این ترجمه بتواند دریچهای تازه به روی مخاطبان فارسیزبان بگشاید و فهم عمیقتری از یکی از چهرههای کلیدی و اثرگذار در مسیر آینده بشریت فراهم آورد. بیشک، شناخت ریشههای فکری و خانوادگی مردی که امروز بخش عظیمی از سرمایه، فناوری و حتی رسانههای جهان را در اختیار دارد، برای درک بهتر تحولات پیش رو ضروری است.
دلارام امینی مقدم
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
میان نژاد و نَسَب: طرح اولیهی یک پروژه
پدربزرگ ایلان ماسک به آفریقای جنوبی مهاجرت کرد تا به رژیم نژادپرست1 این کشور نزدیکتر باشد، جایی که ایدئولوژیها به هم میپیوندند. ایلان ماسک البته در زمینه تشکیل خانواده، دیدگاه ایدئولوژیکی محکمی، همانند خانواده خود دارد: او تولیدمثل را همانند امری ماشینی میداند. به باور او، افراد باهوش باید بهطور گستردهای تولیدمثل2 کنند.
فرزندی که نیامد، پدری که نماند
تراژدی نوزاد ازدسترفته و مواجههای بیرحم با سوگ؛ آغاز بیاحساسی که ریشه در ترس دارد، نه قدرت.
ماسک تاکنون از سه زن، یازده فرزند شناختهشده دارد. با این حال، نخستین فرزندش، نِوادا، تنها ده روز پس از تولد از دنیا رفت. این اتفاق در ۱۸ مه ۲۰۰۲ رخ داد. خانواده ماسک در مراسم عروسیای در لاگونا بیچ، واقع در جنوب کالیفرنیا، شرکت کرده بودند. در جریان مراسم، پرستار کودک به کارکنان هتل اطلاع داد که نوزاد دیگر نفس نمیکشد. نِوادا، احتمالاً بر اثر سندروم مرگ ناگهانی نوزاد3جان باخته است. در آن زمان، ایلان ماسک ۳۱ سال داشت و از بازگشت به خانه در لسآنجلس خودداری کرد. او برای آنکه با وسایل نِوادا مواجه نشود، در همان هتل ماند و بهمدت سه هفته غرق در بازیهای ویدیویی شد. همسر وقت او، جاستین ویلسون، نویسندهای کانادایی بود که تلاش کرد درباره این اندوه مشترک با ماسک گفتوگو کند. با این حال، ماسک او را متهم کرد که از نظر احساسی در حال دستکاری احساسی4اوست. در زندگینامهای که والتر آیزاکسون در سال ۲۰۲۳ درباره ماسک منتشر کرد، همسر سابقش گفته است: “ایلان در شرایط روحی دشوار، احساساتش را بهطور کامل خاموش میکند، گمان میکنم این، نوعی سازوکار بقا5 برای اوست”.
وقتی به زندگی خانوادگی ایلان ماسک و دیدگاه او درباره تولیدمثل، جنسیت و وراثت نزدیک میشویم، بهنظر میرسد زندگی کوتاه نِوادا در آغاز قرن جدید، نقطهعطفی مهم در شکلگیری جهانبینی او بوده است. این تراژدی نشان میدهد ماسک از کجا آمده و به کجا میخواهد برود؛
شرایطی که یکی از قدرتمندترین سرمایهداران کنونی جهان را شکل داده است.
هنگامی که ایلان و همسرش در انتظار تولد نِوادا بودند، او بار دیگر با پدرش، که سیزده سال پیش با او قطع رابطه کرده بود، ارتباط برقرار کرد. ایلان از پدرش متنفر بود. ارول ماسک، مردی مستبد و کنترلگر توصیف شده که در زندگینامه ماسک، از او با عنوان “دروغپرداز خشن” یاد میشود.
ایلان در ۱۷سالگی آفریقای جنوبی را ترک کرد. او از “خودکامگی سختگیرانه و خیابانی” خانه پدریاش در پرتوریا گریخت؛ همان توصیفی که پدرش نیز از محیط رشد ایلان ارائه داده است.
با این وجود زمانی که نوادا متولد شد، او دورهمی برای دیدار دوباره خانواده تشکیل داد تا به عنوان فرزند ارشد ارول، فرزند ارشد خود را نشان دهد.
امپراتوری ژنتیک: بازتولید فرمانروایی با سلول و رحم
از انتخاب آگاهانه جنسیت تا ساختن سلسلهای از وارثان؛ جایی که خانواده به پروژهای فنی بدل میشود.
این همان صحنهای است که در همه خاندانهای سلطنتی دیده میشود: تضمین جانشینی. بهنظر میرسید که سلسلهی پدرسالارانهی ماسک در حال شکلگیری است؛ “همانگونه که چرخه با نیروی عشق کامل میشود” عبارتی برگرفته از فیلم شیرشاه، آنگاه که موفاسا6، سیمبا را رو به خورشید بالا میبرد.
ارول ماسک زمانی که در کارولینای شمالی توقف کرده بود کارکنان شرکت هواپیمایی،
خبر درگذشت نوهاش را به او دادند. ایلان از پدرش خواست که به ژوهانسبورگ بازگردد،
اما او به سفر خود ادامه داد و در لسآنجلس، پسر ساکتش را در سوئیتی مجلل ملاقات کرد.
ارول، همسر جوانش و پنج فرزند دیگرش را نیز همراه خود به لسآنجلس آورده بود.
ایلان برای همه آنها خانهای در مالیبو7 تهیه کرد، خواهران و برادران ناتنیاش را در مدارس سطحبالا ثبتنام نمود، برایشان خودرو خرید و حتی رانندهی شخصی استخدام کرد. اما خیلی زود، صمیمیت بیش از حد ارول با جانا (دخترخواندهی ۱۵ سالهاش) باعث نگرانی ایلان شد. برای محافظت از خواهر ناتنیاش، پدر را به قایق تفریحیای منتقل کرد که ۴۵ دقیقه از سواحل کالیفرنیا فاصله داشت. و ملاقات او با بچهها را تنها به آخر هفتهها محدود کرد.
این وضعیت چند ماه ادامه یافت. سپس ایلان ماسک با ارسال یک پیامک، کل خانواده را به آفریقای جنوبی بازگرداند. امروز، ارول ماسک که ۷۸ سال دارد، از جانای 37 ساله دو فرزند دارد: الکساندرا و آشا.
ایلان ماسک، به واسطهی سهامش در شرکتهای تسلا و اسپیسایکس، ممکن است نخستین تریلیونر جهان شود. ثروت او چنان عظیم است که حتی نرمافزار بررسی املای رایانه، واژهی «تریلیونر» را بهعنوان یک غلط املایی تشخیص میدهد. اینکه یک فرد بهتنهایی هزار میلیارد دلار در اختیار داشته باشد، سابقه ندارد.
از زمان آغاز دوران ریاستجمهوری ترامپ8، ماسک در نقش مشاور صرفهجویی دولت، انقلابی در واشنگتن بهراه انداخته است. او یک نهاد کمکی را تعطیل کرده و کنترل دادههای خصوصی شهروندان را در اختیار گرفته است. ماسک بر این باور است که میتوان الگوهای تقلب سیستماتیک را شناسایی کرد و از این طریق، میلیاردها دلار برای خزانهی دولت صرفهجویی نمود.
ترکیب قدرت عظیم دولتی و خصوصی در دستان ماسک، باعث شده برخی منتقدان او را تجسم یک شاهزادهی قرون وسطایی بدانند. صنایع تحت مالکیت او نمایی از آینده را به نمایش میگذارند، اما قدرتی که در اختیارش قرار گرفته، رنگ و بوی پیشادموکراتیک دارد. حتی الگوی خانوادگی او نیز شباهتهایی به ساختارهای فئودالی دارد؛ تا آنجا که کوین اسلوبودین، مورخ دانشگاه بوستون، او را “پدرسالار آینده” مینامد.
ماسک آشکارا هدف خود را نجات بشریت اعلام کرده است. از دیدگاه او، پس از هوش مصنوعی، بزرگترین تهدید برای تمدن، کاهش نرخ زاد و ولد است. اسلوبودین میگوید که ماسک، در پاسخ به این تهدید، در حال تکثیر ذخیره ژنتیکی ممتاز است تا الگویی برای آینده ارائه دهد.
در این نقطه، مسیر زندگی ایلان و پدرش، ارول ماسک، بار دیگر به هم میرسد.
مقالهای در نیویورکتایمز که به خانوادهی ماسک پرداخته، این دیدگاه پدرش را تأیید میکند.
ارول گفته بود: “شما میتوانید اسبها را پرورش دهید، انسانها هم همینطورند. اگر پدر و مادر خوبی داشته باشید، فرزندان استثنایی خواهید داشت”.
طبق همین گزارش، ایلان ماسک در تلاش است تا خانوادهی پراکندهاش را در مجموعهای از املاک در آستینِ تگزاس گرد هم آورد؛ مجموعهای که حول یک ویلای بزرگ و به سبک شمال ایتالیا سازماندهی شده است. او امیدوار است بتواند بدون نیاز به سفرهای هوایی، فرزندانش از زنان مختلف را نزد خود داشته باشد. خود ماسک این گزارش را رد کرده، اما شواهد چیز دیگری میگویند.
هفت فرزند نخست او همگی پسر هستند و اغلب از طریق لقاح مصنوعی9 به دنیا آمدهاند.
کوین اسلوبودین احتمال میدهد که ماسک بهطور آگاهانه، جنینهای مذکر را انتخاب کرده باشد تا از طریق تکثیر ژنتیکی خود، مردانگیاش را تقویت و توسعه دهد. مجلهی فوربز نیز همین پرسش را مطرح کرده است: آیا نخستین فرزندان او، عمداً در مرحلهی پیش از لانهگزینی، به عنوان نوزادان مذکر انتخاب شدهاند؟
ماسک بیش از دو دهه است که بهطور مداوم فرزندآوری میکند. سال ۲۰۲۱ نقطهی اوج این روند بود. هم در فرزندآوری، هم در کارآفرینی.
در همان سال، او ثروتمندترین فرد جهان شد، نخستین انسانی بود که فضانوردان غیرنظامی را به مدار زمین فرستاد، و به عنوان شخصیت سال مجله تایم انتخاب شد، و ارزش بازار تسلا به یک تریلیون دلار رسید.
در پاییز همان سال، همزمان با تعطیلات شکرگزاری در آمریکا، ماسک و نامزدش، کلر بوچر، خوانندهی کانادایی معروف به گرایمز10 در انتظار فرزند بودند. این زوج، نخستین فرزند مشترک خود را، پسری به نام “ایکس”، در مه ۲۰۲۰ به دنیا آورده بودند؛ کودکی که از همان ابتدا در سراسر جهان شناخته شد، و ماسک در جریان رقابتهای انتخاباتی، او را بر دوش خود حمل میکرد.
در پاییز ۲۰۲۱، ماسک و گرایمز در انتظار فرزند دیگری بودند. اینبار دختری که از طریق رحم جایگزین11 به دنیا آمد. گرایمز در زندگینامهی ماسک گفته است که او “واقعاً میخواست به ایلان دختری هدیه دهد”. اما بارداری با عوارضی همراه شد، و بوچر، مادر بیولوژیکی، مادر جایگزین را در بیمارستانی در آستین همراهی کرد. در همان زمان، و در همان بیمارستان، یکی از دوستان گرایمز نیز در حال زایمان بود؛ زنی که دوقلوهایی از ایلان ماسک باردار بود. رئیسی که حالا دوست نزدیکش شده بود: شیون زیلیس12. زیلیس در مصاحبهای گفته است: “ماسک واقعاً میخواست افراد باهوش بچهدار شوند. بنابراین مرا به این کار تشویق کرد”. و افزود: “من هیچ ژنی بهتر از ژنهای او را برای فرزندانم نمیتوانم تصور کنم”.
ماسک بدون اطلاع گرایمز، همزمان با او اقدام به لقاح کرده بود. در روزهایی که هر دو زن، بدون اطلاع از یکدیگر در یک بیمارستان بستری بودند، ماسک در لسآنجلس بهسر میبرد تا به بحرانی فنی در موتور موشکی رسیدگی کند.
ماسک و گرایمز قصد داشتند نام دخترشان را والکایری13 بگذارند. اما ماسک این نام را به یکی از دوقلوهای زیلیس داد. این تصمیم آخرین ضربه را به رابطهی آنها وارد کرد. گرایمز آشکارا نارضایتیاش را در شبکههای اجتماعی ابراز کرد و نوشت: “دختری که به نام دختر من نفرین شده، اکنون شرم مادرش را بر دوش خواهد کشید”. در نهایت، هر دو زن از نام والکایری صرفنظر کردند.
شکاف در آینه: فرزندی علیه نامِ پدر
ویویان؛ وارثی که نخواست وارث باشد. برخورد ایدئولوژی با هویت، جایی که تن، میدان نبرد معنا میشود.
وارثی که بیش از همه در رادیکال شدن ایلان ماسک نقش داشت، ویویان ویلسون بود؛ دختری که دو سال پس از مرگ نِوادا، در ۱۵ آوریل ۲۰۰۴ به دنیا آمد. او در ۱۸ سالگی، نامش را در دادگاهی در کالیفرنیا تغییر داد و تمام ارتباط خود را با پدر قطع کرد. ویویان از نوجوانی مصرف داروهای مهارکنندهی بلوغ را آغاز کرده بود. وی از نظر ایدئولوژیک بهشدت با پدرش اختلاف داشت. او ایلان را پدری غیرمتعهد میدانست که بهخاطر ویژگیهای زنانهاش، از جمله صدای ظریف، او را سرکوب کرده بود. هیچچیز به اندازهی تغییر جنسیت خاویر به ویویان، ایلان ماسک را خشمگین نکرد. ماسک سال گذشته در گفتوگویی با روانشناس محافظهکار، جردن پیترسون، گفت: “پسرم خاویر، مرده است”.
ماسک، داروهای مهارکنندهی بلوغ را به “مثلهسازی کودکان” تشبیه کرده و آنها را “شرارت” خوانده است.
ماسک به پیترسون گفت که پس از آنکه “دومین پسرش” را از دست داد، تصمیم گرفت از تمام قدرتش برای مبارزه با آنچه “ویروس ذهنی چپگرایان” مینامید، استفاده کند. مدت کوتاهی بعد، حمایت بیقید و شرط خود را از دونالد ترامپ اعلام کرد و به یکی از چهرههای تبلیغاتی کارزار انتخاباتی او بدل شد.
قطع رابطهی علنی یک فرزند با پدر یا مادر، بهخودیخود تجربهای دردناک است. اما ماسک داستان ویویان را به مسئلهای عمومی و ابزاری برای تحریک احساسات علیه افراد ترنسجندر تبدیل کرد. ریک پرلستین، مورخی که چندین کتاب مهم دربارهی جناح راست آمریکا نوشته است، معتقد است ژنتیک ماسک در فردی زنده است که به او خیانت کرده است. خیانتی که ماسک از سوی ویویان احساس کرده، او را به فردی مملو از خشم و نفرت بدل کرده است.
در نظام سلطنتی سوئد، قانون وراثت سلطنت در سال ۱۹۸۰ تغییر کرد و انتقال تاجوتخت را برای نخستینبار از طریق دختر پادشاه ممکن ساخت. با وجود مخالفت پادشاه، دختر ارشدش، ویکتوریا، بهعنوان ولیعهد برگزیده شد. با این حال، در انجمن اشرافزادگان سوئد، هنوز هم انتقال نام خانوادگی تنها از طریق پسران امکانپذیر است، و اگر خاندانی فقط دختر داشته باشد، آن نسل منقرض شمرده میشود.
پس از مرگ نِوادا و قطع کامل رابطهی خاویر (ویویان) با او، ایلان ماسک پسرش، ایکس14، را بهعنوان وارث خود برگزید و او را نمایندهی علنی خویش قرار داد. مادر این پسر، کلر بوچر، در گفتوگویی گفته است: “ایکس تا حدی با نقش خود بهعنوان جانشین ماسک راحت است، اما درباره دخترمان فرق میکند: من دخترمان را تربیت میکنم، و او پسرمان را”.
در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، ساعاتی پیش از آغاز رسمی ریاستجمهوری ترامپ در واشنگتن، رئیسجمهور جدید ماسک را روی صحنه دعوت کرد. طبق معمول، ایکس در کنار او ایستاده بود.
ترامپ پس از آنکه دوباره میکروفن را به دست گرفت، با شور و اشتیاق دربارهی این پدر و پسر صحبت کرد. او گفت: “ایلان، پسری زیبا و باهوش دارد”. و سپس گونهی ایکس را نوازش کرد، او ادامه داد: “اگر کسی به نظریهی اسبهای مسابقه15 باور داشته باشد، آن شخص همین ایلان است”. ترامپ نیز مانند ارول ماسک، تولیدمثل انسانی را به پرورش دام تشبیه کرده و قبلاً گفته بود: “ما مثل اسبهای مسابقه هستیم. اسبهای کند، آنقدرها خوب نیستند اما اسبهای سریع باید بچهدار شوند”. سپس ترامپ گفت: “ماسک تنها کسی است که میتواند فرزندش را ایکس بنامد، و همه آن را بپذیرند”.
سلطهی بیچهره: نجات یا فرمانروایی؟
جایی که تکنوکراسی16 با اقتدارگرایی درهم میآمیزد؛ ماسک بهمثابه شبحی مدرن از گذشتهای فراموشنشده.
نام کامل ایکس، پیشینهای خانوادگی دارد. در اوایل قرن بیستم، پدربزرگ مادری ماسک، چهرهای برجسته در شاخهی کانادایی یک جنبش انقلابی با گرایش فاشیستی بود؛ جنبشی که هدفش جایگزینی نظام دموکراتیک آمریکای شمالی با حکومتی متشکل از مهندسان نخبه بود.
اعضای این جنبش یونیفرم خاکستری میپوشیدند و نامهای شخصی را کنار میگذاشتند.
پدربزرگ ماسک، جاشوا هالدمن17، با شناسهای شناخته میشد که بر اساس مختصات جغرافیایی متولد استان ساسکاچوان بود. او در سال ۱۹۵۰ خانواده را به آفریقای جنوبی برد تا به رژیم نژادپرست آن کشور نزدیکتر شود. زمانی که هالدمن درگذشت، ایلان تنها دو سال داشت. ماسک ارتباط مستقیمی در ارتباط با سیاستهای ایدئولوژیک او ندارد، اما شباهتهایی آشکار میان پروژههای این دو نسل دیده میشود. باور مشترک آنها این است که میتوان مشکلات اقتصادی و اجتماعی را از طریق مهندسی رادیکال حل کرد؛ باوری که معتقد است برای مقابله با بحرانهایی چون تغییرات اقلیمی یا نابرابری اجتماعی، نیازی به فرایندهای عمومی و دموکراتیک نیست. این دیدگاه، چکیدهی آن چیزی است که کوین اسلوبودین آن را «ماسکیسم» مینامد.
هم پدربزرگ ماسک و هم خودش هدفی مشترک داشتند: رهایی نظام مالی از قید و بند دولت.
ماسک اخیراً یکی از نهادهای دولتی واشنگتن را به کنترل خود درآورده؛ او بر این باور است که با در اختیار گرفتن جریان مالی، میتواند ساختار حکومت را از بنیاد دگرگون کند. جنبش تکنوکراتی18 که پدربزرگش به آن تعلق داشت، بیشک از چنین رویکردی استقبال میکرد.
این شباهت، ذهن بسیاری از تاریخنگاران آمریکایی را به خود مشغول کرده است. بهنظر میرسد هالدمن همچون شبحی، ایلان ماسک را در مسیر سلطه بر واشنگتن همراهی میکند.
جیل لپور19 در پادکست “ایدهی بزرگ بعدی” میگوید: “نمیدانم ایلان تا چه حد دربارهی پدربزرگش آگاهی دارد، اما تصور میکنم وقتی در ۱۷سالگی سعی داشت مسیر زندگیاش را مشخص کند، شاید جزوههای تکنوکراتهای قدیم را در انبار خانهی خانوادگیشان در ساسکاچوان پیدا کرده باشد”.
فعالیت تکنوکراتها در کانادا، پس از آغاز جنگ جهانی دوم ممنوع شد و هالدمن بهمدت دو ماه زندانی شد. پس از آزادی، به حزبی پیوست که سیاست آن مبتنی بر مهندسی مالی و فناوری بود؛ حزبی آشکارا ضد دموکراسی و یهود ستیز.
هالدمن، رژیم آپارتاید20 را الگویی برای حفظ “تمدن سفید و مسیحی” میدانست و باور داشت که بدون هدایت مرد سفیدپوست، حتی چرخ نیز اختراع نمیشد. ایلان ماسک در سال ۱۹۷۱، در خانوادهای به دنیا آمد که پدربزرگش از سیاستهای نژادپرستانه دفاع میکرد، در حالی که پدرش در جوانی به عضویت یکی از احزاب مخالف رژیم آپارتاید درآمده بود. ایلان نیز در ۱۷سالگی از آفریقای جنوبی گریخت و از خدمت در ارتش آپارتاید معاف شد. با این حال، جاشوا بنتون بر این باور است که شباهتهایی میان دیدگاههای پدربزرگ و گفتمان امروزی ماسک در شبکههای اجتماعی وجود دارد. برای نمونه، ماسک در اظهاراتی، جورج سوروس21، سرمایهدار یهودی و نیکوکار را متهم کرده که ورود مهاجران آفریقایی به اروپا را هماهنگ کرده تا تمدن غربی را از درون تضعیف کند. بنتون مینویسد: ماسک اولین عضو خانوادهاش نیست که چنین ایدههایی را مطرح میکند. نسلهای پیشین این خاندان نیز معتقد بودند سرمایهداران یهودی، با هدایت هزاران آفریقایی، در حال اجرای نقشههایی پنهان و فاسد هستند. ترکیب این گفتمان نژادپرستانه، علاقه به حزب راستگرای افراطی آلترناتیو برای آلمان22، گرایش به مباحث ژنتیکی و باور به اینکه غرب در حال “خودکشی تمدنی” است، این پرسش را پیش میکشد: تا چه حد دیدگاههای ماسک تحتتأثیر فضای سیاسی دوران کودکیاش در آفریقای جنوبی شکل گرفتهاند؟ البته او تنها چهرهی دنیای فناوری نیست که به راست افراطی گرایش یافته است. حداقل دو کارآفرین برجستهی دیگر که از ترامپ حمایت میکنند—پیتر تیل23 و دیوید ساکس24—نیز دوران کودکی خود را در آفریقای جنوبیِ دوران آپارتاید گذراندهاند.
جیل لپور در پادکستی دربارهی ماسک که توسط بیبیسی تولید شده، این فرضیه را مطرح میکند که پذیرش نابرابری شدید در فرهنگ آپارتاید، نقشی کلیدی در شکلگیری تفکر اقتصادی و اجتماعی سیلیکونولی در دههی ۱۹۹۰ داشته است.
ایو فایربنکس25، روزنامهنگار آمریکایی ساکن آفریقای جنوبی، معتقد است که دیدگاه متناقض ماسک نسبت به دولت، ویژگیای رایج میان مردان سفیدپوست آفریقای جنوبی است: از یک سو، دولت را نیرویی سرکوبگر و اقتدارگرا میدیدند، و از سوی دیگر، آن را در ایجاد یک کشور مدرن ناکام میدانستند. بنابراین، هم تحقیرش میکردند، و هم در پی تسلط بر آن بودند.
کارآفرینان حوزهی فناوری نیز دیدگاهی مشابه دارند: دولت باید از کارآفرینی حمایت کند، اما در عینحال باید محدود و تضعیف شود.
کوین اسلوبودین میگوید: مقایسهی ماسک با پدربزرگش وسوسهانگیز است. در این قیاس، گرایش تکنوکراتیک و ارتباط با راست افراطی دیده میشود. اما بلافاصله اضافه میکند: هیچ مدرک قطعیای وجود ندارد که نشان دهد ماسک اساساً به تاریخ علاقهمند است. و در نهایت، او میگوید: “فکر میکنم سلام هیتلری او را این گونه باید درک کرد: سلام نازی ماسک نه بهعنوان اعلام وفاداری به ناسیونال سوسیالیسم، بلکه بهعنوان امنتاع از پذیرش اینکه تاریخ معنایی دارد. او سعی دارد نشان دهد اگر بخواهید به یک حرکت، بار تاریخی بدهید، شما یک احمق هستید”.
مقاله را میتوانید از اینجا دانلود کنید.
- اشاره به نظام آپارتاید (Apartheid)، سیاست رسمی تفکیک نژادی که بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ در آفریقای جنوبی برقرار بود. ↩︎
- گرایش به تولیدمثل گسترده میان “افراد باهوش” از سوی ماسک، بازتابی از نوعی تفکر نئواوژنیستی (Neo-eugenics) است. ↩︎
- سندروم مرگ ناگهانی نوزاد (Sudden Infant Death Syndrome ):وضعیتی پزشکی که موجب مرگ ناگهانی نوزادانِ ظاهراً سالم در خواب گفته میشود. ↩︎
- دستکاری احساسی (Emotional Manipulation) :مفهومی در روابط که به اعمال نفوذ عاطفی برای کنترل یا ایجاد احساس گناه در طرف مقابل اشاره دارد. ↩︎
- سازوکار بقا (Survival Mechanism) :الگوهای دفاعی روان برای مقابله با تجربههای شدید عاطفی مانند سوگ یا تروما. ↩︎
- موفاسا و سیمبا(Mufasa and Simba) : شخصیتهای انیمیشن شیرشاه (The Lion King, 1994)؛ بازنمایی رابطه پدر و پسر در قالبی اسطورهای. ↩︎
- مالیبو (Malibu) :شهر ساحلی ثروتمندنشین در کالیفرنیا، محل سکونت بسیاری از چهرههای سرشناس. ↩︎
- ترامپ، رئیسجمهور آمریکا (Donald Trump) :چهلوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده با گرایشهای راستگرایانه. ↩︎
- لقاح مصنوعی(IVF – In Vitro Fertilization) : لقاح خارج رحمی در محیط آزمایشگاهی و انتقال جنین به رحم. ↩︎
- گرایمز (Grimes) : نام هنری کلر بوچر (Claire Boucher)، شریک عاطفی ماسک. ↩︎
- رحم جایگزین (Surrogacy): فرآیند پزشکی که در آن یک زن، بارداری را برای فرد یا زوج دیگری به عهده میگیرد. ↩︎
- شیون زیلیس (Shivon Zilis) :مدیر اجرایی نورالینک و مادر دوقلوهای ماسک از طریق لقاح مصنوعی. ↩︎
- والکایری (Valkyrie) :الهههای جنگ در اسطورههای اسکاندیناوی؛ نام انتخابی ماسک برای دخترش. ↩︎
- ایکس (X Æ A-12) : نام فرزند ماسک و گرایمز؛ ترکیبی از فرمول و ارجاع علمی. ↩︎
- نظریه اسبهای مسابقه (Racehorse Theory) : استعارهای برای برتری ژنتیکی و انتخاب نسلهای قویتر. ↩︎
- تکنوکراسی (Technocracy): دیدگاه سیاسی که خواهان اداره جامعه توسط متخصصان فنی است. ↩︎
- جاشوا هالدمن (Joshua Haldeman) : پدربزرگ ایلان ماسک، عضو فعال جنبش تکنوکراتها. ↩︎
- جنبش تکنوکراتها (Technocracy Movement) :جنبشی فاشیستی در دهه ۱۹۳۰ با تمرکز بر مهندسی اجتماعی. ↩︎
- جیل لپور (Jill Lepore) : تاریخنگار و منتقد سیاستزدگی تکنولوژیک؛ استاد دانشگاه هاروارد. ↩︎
- آپارتاید (Apartheid) : نظام رسمی تفکیک نژادی آفریقای جنوبی. ↩︎
- جورج سوروس (George Soros) : سرمایهدار یهودی و هدف رایج تئوریهای توطئه راست افراطی. ↩︎
- آلترناتیو برای آلمان (AfD – Alternative für Deutschland) : حزب راست افراطی ضد مهاجر در آلمان. ↩︎
- پیتر تیل (Piter Thiel (: کارآفرین و سرمایهگذار فناوری، از بنیانگذاران paypal ↩︎
- دیوید ساکس(David Sacks ) : از کارآفرینان و سرمایهگذاران حوزه فناوری و از سهامداران اولیه paypal ↩︎
- ایو فایربنکس (Eve Fairbanks) : روزنامهنگار و تحلیلگر آمریکایی ساکن آفریقای جنوبی. ↩︎